شکم های جلو آمده از حرام، روسری های عقب رفته از. . .
هادی مسعودی
هر سال 21 تیرماه به مناسبت روز عفاف و حجاب، تجمع حامیان عفاف و حجاب ویژه بانوان در اقصی نقاط کشور و در چندین نقطه از شهر برگزار می شود. راجع به این اقدام، لازم میدانم نکاتی را عرض کنم:
1)حجاب نماد برونی یک صفت درونی است؛ حیا برگرفته از افکار و فرهنگ فرد است، چگونه با یک تجمع و راهپیمایی انتظار تاثیر گذاری بر افکار و فرهنگ افراد وجود دارد؟
2) به نظر نگارنده دلیل برگزاری این چنین تجمعاتی نوع دیدگاهی است که پشت این گونه رفتارها وجود دارد. وقتی شناخت خوبی از افراد بد حجاب جامعه نداریم و آنان را زنانی فاسد، مغرض و تغییرناپذیر می پنداریم، رو به سمت تظاهرات و راهپیمایی می آوریم.اگر این را بدانیم که بسیاری از دختران بدحجاب، صرفا بدلیل زیبایی(به زعم خود) بیشتر اینگونه هستند و ایدئولوژی و یا نیت خاصی پشت این قضیه ندارند، دیگر رو به اینگونه برخوردها نمی آوریم.
3) یکی از مصادیق ظلم به انقلاب اسلامی، تغییر اولویت های انقلاب و جابجایی آرمان های انقلاب، از جای خود است. باید متناسب با اهمیت و ارزش یک موضوع، با آن برخورد نمود؛ متاسفانه بسیاری از مذهبیون، تمام مشکلات جامعه پس از گذشت 37 سال از انقلاب را، صرفا بدحجابی دیده و با تقلیل مشکلات انقلاب به مساله ای درجه ده، عامل تحریف در مبانی انقلاب می شوند(به قول وحید جلیلی، اگر روزی تمام افراد با حجاب شوند، بسیاری از افراد جامعه دیگر آرمانی برای زیستن ندارند). چندین سال است که رهبری دغدغه مسائل اقتصادی را بیش از پیش مطرح نموده اند، بارها از قول شهید بهشتی گفته ایم که اگر در جامعه افرادی باشند که شب ها گرسنه می خوابند، نام آن جامعه دیگر اسلامی نیست. از زبان پیامبر آورده ایم که: «نگذارید مردم فقیر شوند تا کافر شوند...».
4) زمانیکه با یک پدیده معلول، به مثابه یک علت برخورد کنیم، در واقع علت اصلی را مورد غفلت قرار داده و مسیر حل معضل را دشوارتر نموده ایم. بدحجابی معلول یک سری علت هاست. باید با آن متناسب با شأن خودش رفتار کرد. مهم ترین معضل جامعه امروز مذهبی ما، نگاه کاریکاتوری به مسائل است. فرمان جهاد رهبری پیرامون عدالت اجتماعی، اقتصاد مقاومتی، جنبش نرم افزاری، رفع بیکاری و فقر و محرومیت و استضعاف، مطالبه گری از مسئولین و ... را فراموش کرده ایم و به مسائل درجه ده به جای مسائل درجه یک می پردازیم.این حرف، به معنی نپرداختن به این مقوله نیست، به معنای درست پرداختن و از درگاه خود نگاه کردن به این مشکل اجتماعی است.علل بد حجابی هر چه که باشد، جنس آن از هر نوعی که باشد، راه حلش تجمع و تظاهرات و راهپیمایی و ایجاد دوقطبی «با حجاب – بی حجاب» و سر دادن شعار «مرگ بر بدحجاب» نیست.
5) امر به معروف و نهی از منکر، ابتدائاً باید ناظر بر «حاکمیت و روحانیت» باشد، تا امر به معروف و نهی از منکر در بین مردم اثری داشته باشد. «مردم» در حکومت اسلامی هیچگاه مقصران درجه اول نیستند و مقصران اصلی؛ مدیران، حاکمان و روحانیون می باشد. نقد و نظارت اولا ناظر بر حاکمیت باید صورت گیرد و بعدا نسبت به مردم. از نظر رهبری، بزرگ ترین گناه در جامعه اسلامی، بدبین کردن مردم به نظام است. پس باید بیشترین اعتراضات در قبال افرادی صورت گیرد که در جایگاه خود، با درست عمل نکردن به وظایف خویش، باعث بدبینی مردم به نظام اسلامی می شوند. تغییر اولویت ها و حساسیت های بی جا، خود باعث بدبینی مردم به نظام می شود: «پرداختن به موضوعات سطحی، برای نپرداختن به مسائل ریشه ای». به نظر حقیر، خود همین کسانی که قصد تجمع و راهپیمایی دارند، باید بیشتر از بقیه مورد انتقاد و اعتراض و سرزنش قرار گیرند. اینگونه اعمال مورد تأمل است؛ چرا که درگیر کردن مردم با مردم می تواند بهترین راه برای بر هم زدن یکدستی مردم و ضربه بر انقلاب باشد.
6) وقتی اولویت های نظام توسط متولیان امر، به درستی شناخته نشد و برآورد افراد از تاکتیک دشمن و راهبرد آن اشتباه بود، خود به روش ها و ابزارهای غلط برای مقابله در دستور کار قرار می گیرد. این عمل، که ناشی از نحوی اشتباه محاسباتی مسببین و عوامل اینگونه رفتار است، مضاف وهن ارزش های انقلاب و بدبینی مردم نسبت به نظام، باعث «حیف بیت المال» نیز می شود؛ اینگونه اعمال، مصداق خرج بیت المال در مسائل غیر ضروری و درجه چندم است که گناه آن از «میل بیت المال» اگر بیشتر نباشد کمتر نیست.
7).به عنوان آخرین گزاره این نکته را عرض کنم که ای کاش، حضرت زهرا(س) را فقط و فقط بین یک در و دیوار حبس نمی کردیم.ما متاسفانه حضرت زهرا(س) را به عنوان یک الگو برای جامعه معرفی نکردیم و از تمام شخصیت والای ایشان، فقط گریه های شبانه و بین در و دیوار ماندن و چادر خاکی داشتن را به جوانانمان شناساندیم.این یک اصل عقلی است؛ فاقد شی معطی شی نیست. وقتی از اول انقلاب تا به حال یک عمل صحیح و منطقی در راستای فلسفه حجاب و عفاف، بدون معرفی درست الگوهایمان نداشتیم، چه انتظاری داریم؟ آیا انتظار ما بیهوده نیست؟