فیش علت نیست، معلول است! حکایتی است از دردهای عمیق تر. . .
فیش عمق فضاحت نیست، علامت یک روایت است، فیش نهایت نیست. بدایتیست از روشدن لایه های پنهان، فیش ورودی به سیستم نیست، خروجی ازسیستم است، اساس نیست، فرع است، فیش روح فساد نیست، جسم فساداست، عَلَم نیست، نماد است.
«فیش» حکایت سالها «پیش» است، آنگاه که مدل «برونسی» در سپردن امانتیِ مادرِ همرزمش به قطار اهواز باهزینه شخصی، به جای استفاده از جیپ سپاه ( بیت المال) تئوریزه و عملیاتی نشد. مدل «برونسی» نماد مدافع «درونی» بیت المال بود در اوج بدهکاری و مدل «فیش» نماد «برون بری» از اموال ملت است در کمال طلبکاری.
«فیش» حکایت سالها«پیش» است. « فیش» ریشه در « طیش»( به معنای سبک مغزی، خفت عقل) آقایان مدعی عقلانیت سیاسی درپایه گذاری فساد واختلاس ودریافت های نجومی در دهه ۸۰ دارد.
در داستان «فیش» ها از تمام «پیشه» ها گفتیم و نسبت به «ریش» دارها و بی «ریش ها» انتقاد کردیم و ازسنت فکری همیشگی سرمایه داران بی درد متنفذ، یعنی «کیش» رو های تکنوکرات در عادی سازی این داستان غافل شدیم و از یقه های«بسته» و پیشانی های «خسته» از فرط «سجده» برخی آقایان گفتگو کردیم، ولی ازریشه ها سخن نراندیم و در سطح ماندیم، که اگر این قصه تلخ «فیش» در «فیش» ختم شود و بماند، معلوم نیست فردا نوبت ظهور کدامیک از مظاهرِ از «پیش» نهاده شده تفکر سرمایه داری در کشور خواهد بود.
ریشه ها را باید شناخت تا از بروز « فیش» های بعدی جلوگیری کرد.
« فیش» های نجومی مظهر تاریخی وجود «خویش»( بستگان) ورودی به سیستم است.
نماینده ای که تولید قدرتش از مراکز کانونی ثروت و قدرت بوده است، توزیع و مصرف قدرتش نیز برای همان قشراست.
نماینده ای که با تزریق پول اندیشه می خرد و مانع رشد فکری و فعال شدن قوه انتخابگری مردم دیارش می شود، در بهارستان هم در مواجهه با نهیب آقابالاسرهای سیاسی و مزدوران چپ و راست رانتیرو پیشنهادهای مولتی میلیاردرهای متنفذ، یارای ایستادگی ندارد.
و اینها همه ریشه در تنزل از آرمان های عدالتخواهانه انقلاب و تقلیل روح مطلوب خواهی ملت دارد. وقتی کم بخواهی، کم هم نصیبت می شود.
در فضای انتخابات استان کهگیلویه وبویراحمد و بخصوص در شهرستان کهگیلویه، در گفتگوها بر روی همین نکته تأکید میشد که جریانی که در نوع تبلیغات و گفتمان تبلیغی و رژه ماشین های لوکس در مقابل چشمان محرومین کمترین اشاره ای به مهمترین مطالبه رهبری در ۱۵ سال اخیر یعنی عدالتخواهی و عمومی کردن عدالت ندارد و دغدغه اش مبارزه با فساد نیست و صرفاَ همینکه اصلاح طلب نیست و واژگانی چون «مقام معظم رهبری» به فراوانی بر زبانشان جاری می شود برای انتخاب شدن کفایت می کند، وضع بهتر از این نمی شود و از این سوگناک تر وضعیت اغلب خواص مذهبی و ارزشی جامعه است که به حداقل ها درانتخاب بسنده می کنند و استراتژی صالح مقبول را بر مردم تحمیل.
وقتی خواص ارزشی جامعه اصلاح طلب نبودن، تسبیح به دست داشتن، از رهبری گفتن در کلام و شعار( از اولویت های رهبری و دغدغه ها نمی گویند، فقط مقام معظم رهبری می گویند) را برای انتخاب شدن کافی می دانند و توجهی به سطح تقوا و معنویت وبی تعلقی به دنیا، حساسیت و مسئله داشتن نسبت به فساد و رانت و بی عدالتی، دغدغه نظارت جدی بر مسئولین و شفافیت اطلاعاتی و سیستمی نداشته باشند، نتیجه اش این می شود که مهمترین قوه نظارتی ما به جای اینکه مانع بروز فساد شود و شکاف های تولید فساد را بشناسد، خواسته یا ناخواسته در زمین افزایش فساد اقتصادی بازی می کند.
بارها گفتیم هرگاه دیدید در سفرها و نشست ها و دیدارها و جلسات نماینده مردم و فرماندار و استاندار، خواص سرمایه دار و مرفه گرد آمده اند باید تأمل کرد وعلامت سؤال جدی را طرح کرد؛ اگر دیدید درسطح خواص پیرامونی نماینده، افرادی با سلیقه ها و دیدگاه های مختلف فکری ومتضاد از لحاظ جهان بینی و سلوک حضور دارند، باید شک کرد. کسی که وکیل ملت است و مناسبات حساس ملی و جهانی و بومی را باید رصد کند ضروریست مواضع ودیدگاه ها و موضعگیری های شفاف و مرزبندی فکری صریحی داشته باشد، آنگاه اگر با وجود چنین صراحت و مرزبندی ای ازحمایت توده های متکثر از حیث سلایق فکری مواجه شود می توان اظهار کرد گفتمان و تفکر مشخص مطرح شده از شمولیت بالایی برخورداراست، و لیکن مادامی که برخی خواص ارزشی و انقلابی در نظام انتخاب خویش به حلقه های پیرامونی و مرزبندی فکری وقعی ننهند و مردم را که متأثر از آنها هستند اشتباه جهت دهی کنند وضعیت به همین منوال خواهد بود.
مردم باید نظارت کنند، ایام انتخابات موقتیست و زود تمام می شود و وظیفه اصلی و رسالت حقیقی مردم پس از انتخابات و در حوزه رصد دقیق عملکرد نماینده مجلس و دولت منتخب و امربه معروف و نهی از منکرمسئولان می باشد. البته که حلقه های نخبگانی می توانند بهترین واسطه های ایجاد مسئله و تحریک حساسیت های مردم در پیگیری مطالبات رهبری باشند.
سؤال: خواص سیاسی و اثرگذار جامعه پس از انتخابات به دنبال منافع و مطالبات شخصی هستند یا پیگیر مطالبات مردم و جهت دهی نماینده ومسئولان در مسیر آرمان های عدالتخواهانه انقلاب؟؟!!!!
اگر تأکید رهبر انقلاب مبنی بر شاخص قرار دادن عدالت در قوای مجریه و مقننه و قضاییه و غالب سازی گفتمان عدالتخواهی در بین نخبگان جامعه و تولید نظریه ناب اسلامی عدالت توسط نظریه پردازان و ایجاد رشته های دانشگاهی باموضوع عدالت ازسوی مسئولین ونخبگان کشور جدی گرفته میشد امروز خبری از فیش ها نبود.
نگاه غیر عملی و غیر باورمندانه و بدون خاصیت پیاده سازی به اولویت های ولی فقیه:
با عزیزی از نیروهای ارزشی و با سابقه استان کهگیلویه وبویراحمد بحث و گفتگویی داشتم که ناگهان با گفتاری از ایشان مواجه شدم که عمق فاجعه را پی بردم، ایشان گفتند برخی فرمایشات رهبری انقلاب کتابی(یعنی فقط برای درج در کتاب هستند) هستند و در حد آرمان دست نیافتنی هستند وشما روی آن تأکید نکن!!
جریانات چپ که از اساس در نسبت سنجی با ولی فقیه دچار فقر معرفتی و یا کینه تاریخی هستند و بحثشان جداست.
یک جناح گزینشی با فرمایشات رهبری برخورد می کند، یک جناح فقر معرفتی دارد و من مانده ام دفاع یکی از نماینده های سابق استان را در مبرا کردن جناحین سیاسی از قصه رسوایی فیش ها چگونه تحلیل کنم!؟ البته تعجبی ندارد که آن عزیز تمام قابلیت های نظام را در همین اصلاح طلب و اصولگرا می داند ولی بهتراست بگویم که اتفاقاَ داستان فیش ها لکه ننگیست بر جناحین سیاسی و سیاست بازی های مزخرف چپ و راست.
عدم تعمیق معرفت دینی و نگاه انقلابی و تزکیه نفسانی:
برای ایجاد انقلاب، سطحی از معرفت دینی درجهت مبارزه با رژیم و استقرار نظام کفایت می کند و لیکن برای تثبیت، استمرار و صدور انقلاب و پذیرفتن مسئولیت در ساختار جمهوری اسلامی به سطح بسیار بالاتری از معرفت دینی و بازتولید روحیه انقلابی و ممارست عبادی و قرب افزونتری درسلوک شخصی نیازمنداست.
وقتی وزیر صنعت می گوید این مساله حقوق های بالا یک امر طبیعی در جهان است، ناظر براین نکته است که وزیر مملکت نمی داند که اینجا جهانی دیگراست وایران اسلامی حاوی جهان بینی ای دگر.
وقتی نماینده گچساران در گفتگوی تلویزیونی می گوید:« به نظرم ۱۷ تومن برای یه استاندار زیاد نیست، و مدیرعامل بانکی که چک های میلیاردی امضا می کند موردی ندارد که ۱۷-۱۸ تومن دریافت کند، اعدادممکن است دقیق نباشد ولی نزدیک به این ارقام است» و جناب جلالی گاف ایشان را جمع می کند و این حقوق ها را درشأنیت نظام نمی بیند، باید پی به فقر معرفتی و نگاه انقلابی برد.
وقتی رئیس دیوان محاسبات ابروی اشخاص خائن و مزدور و مفت خور تفکر صفدریسم سازمانی را بر شفافیت ومحرم بودن مردم ارجحیت می دهد، باید به روح غیرانقلابی مسئولان تأسف خورد.
انحصار و عدم شفافیت دو بال خوش پرواز آسمان فساد در جوامع گوناگون اند.
هرجا انحصار در قدرت، محدودیت در اظهارنظر، حصارکشی پیرامون فعالیت های اجتماعی و فرهنگی و انحصار در تریبون دیدید همانجا فساد لانه می کند.
هرجا لایه های مبهم و گنگ و تو در تو و تاریک خانه اطلاعات اقتصادی و سیاسی وجود داشت همانجا زمینه های بروز فساد سر بلند خواهند کرد.
باید هسته های عدالتخواهانه انقلابی در تمام روستاها و شهرها با تأسی از روح الله بزرگ و با اطاعت از امام حاضر در راستای آگاهی بخشی به فهم و نگاه مردم و نقد و مطالبه گری مسئولان و ایجاد شفافیت اطلاع رسانی به مردم در اعمال و تحرکات و برنامه های آقایان مسئول و تعمیم و توسعه حضور مردم در صحنه نظارت بر مسئولین ذیل ساحت عدالت درسراسر کشور گرد هم آیند تا مدیر و سیاستمداری که احساس می کند در این چند صباح مدیریتی باید هفت نسل خود را تأمین کند و از بیت المال تا می تواند ببرد، جرأت حضور در مناصب را پیدا نکند.
اگر جمهوری اسلامی به سمت حاکمیت عدالت در تمام شئونات حرکت نکند این حرکت وانقلاب و نظام توسط خود مردم متوقف خواهد شد.