برای کدام دستاورد ها آنقلاب کردیم؟!
سلمان کدیور/ 22 بهمن گذشت و تا یک سال دیگر، در جمهوری اسلامی، خبر خاصی از انقلاب اسلامی نباشد؛ اما با این وجود، نکته ای مرا طی سالها آزار داده است و آن مباحثی است که در دهه فجر به عنوان دستاوردهای انقلاب از آن یاد می کنند و از آن بیشتر آنچه مرا رنج داده است، قیاس این دستاوردها با وضعیت پیش از انقلاب است.
جمهوری اسلامی الان فلان متر جاده آسفالته چهار بانده دارد که در مقایسه با پیش از انقلاب، سیصد چهار صد درصد افزایش را نشان می دهد، ما فلان تعداد دانش آموز و دانشجو داریم در حالی که محمد رضا عرضه اش را نداشت، فن آوری نانو یکی از دستاوردهای انقلاب است که پیش از انقلاب خوابش را هم نمی دیدیم، در موشک فلانیم، در فلان چیز بهمانیم...
و کسی نیست که بپرسد آیا ما برای این امور و این دستاوردها انقلاب کردیم؟ کدام ملتی آنقدر کم فکر است که برای این امور صدها هزار شهید و اسیر و مجروح بدهد؟ مگر نه اینکه اگر محمد رضا بود، ما به این میمنت که در نظم نوین جهانی هضم شده بودیم، الان مثل کره جنوبی لازم نبود سوار ابوطیاره های وطنی شویم؟ مگر جز این بود که نه تنها بر سر مسئله هسته ای تحریم نمی شدیم بلکه کنار دهها نیروگاه هسته ای، بمب اتم هم داشتیم؟ مگر نه اینکه دانشگاه های ما بنا به اتصال به معتبرترین دانشگاههای جهان، ارزش کیفی بیشتری داشت؟
پس چرا دهه فجر که می شود، از این امور فنی و تکنولوژیک مادی، به عنوان دستاورد نظام یاد می کنند و کسی نمی خواهد پاسخ بدهد که چرا بعد از نزدیک به چهار دهه، حداقل های عدالت اجتماعی را عملی نساخته ایم؟ چرا از تعداد زاغه نشینان و حلبی آبادهایی که محصول مدیریت مسئولین کشور است و نه عملکرد محمد رضا، چیزی نمی گوییم؟ از رشد فساد سیاسی و حکومتی و عدم توانایی در مهار آن سخن و آماری نمی دهیم و نمی گوییم درصد فساد قبل از انقلاب 100 بود ما آن را 99 درصد کردیم؟ چرا میزان عدالت را، توزیع عادلانه ثروت را با زمان طاغوت قیاس نمی کنیم؟ چرا در آرمان های الهی وضعیت امروز را با قبل به قیاس نمی نشینیم؟
چرا که ما برای چیزی غیر از حکومت اسلامی انقلاب نکردیم؛ ما برای نان و مسکن و آزادی های نامشروع قیام نکردیم. ما خواستیم حکومتی را تشکیل دهیم تا به همه عالم نشان دهیم، به جز لیبرال سرمایه داری، تصور دیگری از حیات انسانی در زمین خاکی وجود دارد.
ما قیام کردیم تا فریاد بزنیم که حکومت متقین و مومنان و صالحان که قرآن شعارش را می دهد نه تنها توهم و اتوپیای مذهبی نیست، بلکه امری قابل ظهور است، ما انقلاب کردیم تا حاکمانش از طبقه های پایین، از گودنشینان و مستضعفان باشند تا طلسم تسلط طبقه اشراف و بورژوا را باطل کرده باشیم.
من اگرچه به نظریه تناسخ در علوم نظری معتقد نیستم اما به حقیقت تناسخ در منحرف کردن انقلاب ها ایمان دارم و میدانم روح ابولهب و ابوسفیان و ابن عاص ها در طلحه و زبیر و و سعد ابن ابی وقاص ها حلول می کند و تا سر حسین را بر نیزه نکند از پا نخواهد نشست.
همانند روح محمد رضا و علم و هویدا که این روزها در دادگاه ها و شهرداری ها و بانک ها و مدارس و دانشگاه ها و ادارات و بازار و ... سرگردان شده است و در جسم برخی از مسئولین مملکت حلول کرده است تا همانطور که لباس خمینی را به تن دارند، منطق اشرف پهلوی و برادرش را پیاده کنند. کسانی که عکس رهبری را در اتاق کارشان گذاشته اند، اما با منطق پهلوی ها کشور را مدیریت می کنند و خدا می داند که محمد رضا و پیشینیانش نزد خداوند گرامی تر از این قوم هرزه پشیمان اند. کسانی که روی اظهار ندارند اما اگر فضایش مهیا شود، می گویند ما غلط کردیم انقلاب کردیم، ما اشتباه کردیم که بر علیه آمریکا شعار دادیم...
و خدا می داند که با امام هم نظریم که ما آنقدر که از آخوند فاسد بیزاریم از ساواکی ها و صهیونیست ها بیزار نیستیم...