چرا فلسطین را فراموش کردهایم؟!
سعید ساسانیان:
امت در بحران، فلسطین در انزوا
عبدالرحمن
الراشد مدیر سابق شبکه العربیه وابسته به عربستان و همچنین سردبیر اسبق روزنامه
الشرق الاوسط که همچنان یکی از اصلیترین و مشهورترین یادداشتنویسان سعودی است،
سال گذشته در مطلبی نوشت دیگر کسی در کشورهای عربی مانند روزهای پس از پیروزی حزبالله
در نبرد 33 روزه سال 2006 با اسرائیل، تصاویر سیدحسن نصرالله را در دست نمیگیرد.
الراشد اگرچه تا قبل از این، دست گرفتن این تصاویر را هم انکار میکرد اما حالا او داشت به یک واقعیت میدانی و روانی در جهان عرب اشاره میکرد؛ واقعیتی که به کاهش محبوبیت نصرالله میپرداخت اما در انتها میشد از آن، انزوای فلسطین را نتیجه گرفت.
آغاز بحران سوریه، آغاز یک نزاع طائفی در منطقه قلمداد شد. واقعیت این بود که در سوریه، مذهب ربطی به نزاع نداشت و نزاع هم رنگ مذهبی نداشت چه اینکه عمده حزب بعث و ارتش سوریه را سنیها تشکیل میدادند و علوی بودن هم آنقدر غلظت ایدئولوژیک نداشت که رویکردهای بشار اسد را بتوان مذهبی تفسیر کرد. اما تصویری که از بحران و نزاع داخلی ساخته شد، بوی مذهب میداد و همین تصویرسازی غیرواقعی اما هوشمندانه کافی بود تا فوجفوج «نیروهای جهادی» از اقصی نقاط جهان خود را به سوریه برسانند تا در «جهاد» حضور داشته و به فیض «شهادت» نائل آیند!
دو قطبی «مقاومت-سازش» که باعث شده بود تا پیروزی حزبالله در سال 2006 در مقابل دشمن اشغالگر صهیونیستی، افتخار جهان عرب باشد و اعراب سنی در کشورهای مختلفی که حاکمان جور بر آن حکم میرانند، تصاویر سید مقاومت را در دست بگیرند، آرامآرام در حال کمرنگ شدن بود. دوقطبی بدیل اما «شیعه-سنی» بود و این یعنی نبرد خانگی! اگر تا دیروز، ایمن الظواهری و بن لادن دو چهره برجسته القاعده به زرقاوی رهبر این جریان در عراق، نامه مینوشتند که مبارزه با اشغالگران آمریکایی و حتی اسرائیل هم باید برایت مهم باشد و همین باعث شد تا زرقاوی در کشاکش نبردهای داخل عراق، چند موشک هم به سمت بندر ایلات در جنوب سرزمینهای اشغالی بفرستد و حتی جنوب اردن را هم بزند، حالا الجولانی رهبر جبهه النصره که شاخه سوری القاعده است، نه مانند اسلاف خود در کوه بلکه در حالی که روی صندلی شیک نشسته بود، به مجری شبکه الجزیره گفت که به آمریکا و اروپا اطمینان میدهم که از پایگاه سوریه علیه منافع آنها استفاده نخواهیم کرد! چه منافعی برای آمریکا و اروپا بالاتر از اسرائیل که در نزدیکی سوریه است؟
تبدیل دو قطبی «مقاومت-سازش» به دو قطبی ساختگی «شیعه-سنی» اصلیترین خسارت جبهه مقاومت طی چهار سال اخیر بود. این خسارت را میتوان به صورت عینی در عرصه میدانی لبنان، عراق و یمن مشاهده کرد. حتی اقدامات ایران که ظاهر و باطن وَحدوی دارند هم، طائفی تفسیر میشوند.
در این میان فلسطین، همانقدر که طی دهههای اخیر مظلوم بوده، این بار هم مظلومتر شد. بیتعارف باید گفت فلسطین اگرچه همچنان اصلیترین مساله جهان اسلام است اما بحرانهای منطقهای، باعث شده تا کمتر به آن توجه شود. ملتها به خود مشغول شدهاند؛ عراقیها در پی غلبه بر داعش، یمنیها درگیر نزاع داخلی و دشمن خارجی و لبنانیها غرق در بحرانهای سیاسی و امنیتی شدهاند. وضعیت سوریه هم مشخصتر از همه. خطر داعش و تروریسم همه ذهنها را به امنیت معطوف کرده. سیدحسن نصرالله چندی قبل با صراحت به این مساله اشاره کرد: «یکی از خطرناکترین خسارتها، خروج مسأله فلسطین از دایره اهتمام و توجه بینالمللی و اسلامی است و جهان متأسفانه در جای دیگری به دور از فلسطین مشغول شده است. مساله غمانگیز در این زمینه این است که خروج مساله فلسطین از دایره اهتمامات و توجهِ امت نیز حاصل شده است و این مساله باعث منزوی شدن ملت فلسطین یا حصول امری شبیه به انزواست و این امر فرصت تاریخی به دشمن داد تا پروژههای خود را در سایه غفلت جهانیان محقق کند.»
واقعیت این است که ما را به خود مشغول کردهاند؛ وقتی امنیت که فوریترین نیاز بشری است از میان رفت، توان تأمل و تفکر عمیقتر به آرمانها، کمتر میشود و اولویتها تغییر میکند. شوربختانه، فلسطین اکنون در میان اولویتهای دور امت اسلامی است و این یعنی پیروزی پروژه صهیونیستی. وضعیت آنقدر وخیم است که مقامات امنیتی و سیاسی رژیم صهیونیستی در کنفرانس سالانه هرتزلیا که چندی قبل برگزار شد، با صراحت تمام گفتند که اسرائیل یکی از اصلیترین بازیگران پیروز بحرانهای منطقه بوده است.
اما برای شکست انزوای آرمان رهایی قدس شریف باید چه کرد؟ واقعیت این است که تا بحرانهای امنیتی که مسأله روز مردم منطقه شده است، تقلیل نیابد، کمتر میتوان به یک راهحل جدی و اثرگذار برای خروج فلسطین از انزوا دست یافت. اما این به معنای دست روی دست گذاشتن نیست. به نظر میرسد تشکیل یک جبهه رسانهای با مأمویت ویژه برجستهسازی اخبار فلسطین، تلاش در حوزه دیپلماتیک به منظور بازسازی غزه که تقریباً به فراموشی سپرده شده، و حمایت از مردم فلسطین و پیگیری مصائب آنها در مجامع حقوقی، فعال شدن گروهها و جمعیتهای مردمی برای کمکرسانی مالی و معنوی به مردم فلسطین و برجستهسازی انتفاضه این روزهای آنها و ... میتواند در شرایط کنونی موثر باشد. البته با توجه به تلاش صهیونیستها و برخی دولتهای عربی برای عادیسازی پذیرش موجودیت اسرائیل، به نظر میرسد، رویکردهای مردمیتری را باید برای بازیابی اهمیت قدس در افکار عمومی، اتخاذ کرد.