مبارک سردار..!
سید حامد ترابی:
شهادت را نه در جنگ، در مبارزه می دهند. جمله ای آشنا از سید مرتضی آوینی که این روزها بیشتر ذهن را درگیر می کند.
شهید را برخی برای جنگ می خواهند نه برای مبارزه، چرا که مبارزه دائمی است و بعد از جنگ هم می توان مبارز بود و شهید شد؛ می توان لحظه ای از حرکت دست شست، اما اگر شهادت را مختص جنگ بدانیم آنگاه به راحتی بعد از جنگ حتی اسم شهدا را از کوچه و خیابان هایمان پاک می کنیم، راه روشن شان که جای خود دارد.
اگر جنگ گاهی سن بشناسد، مبارزه را هرگز کاری با سن وسال نیست؛ اگر جنگ توان جسمی بشناسد، اما مبارزه با هر توانی امکان پذیر است و فقط در وصف یک مبارز می توان از قول ابراهیم حاتمی کیا گفت: " آن سیمای سفید کرده در آسیاب جهاد سال هاست که می رفت و ما گمان می کردیم در کنار ماست، او بازمانده ی قافله ای بود که سالارش حاج احمد متوسلیان بود"، همان متوسلیانی که می گفت: "ما با اسرائیل وارد جنگ خواهیم شد، هرکه با ماست بسم ا... ."
متولد دی ماه 1329 بود و از بنیانگذاران سپاه همدان و کردستان؛ توصیف مبارزه اش از بازی دراز، پاوه و مریوان تا تیرماه 78 و سال 88 در خیابان های تهران و سرانجام در کوچه های حلب و بارگاه بی بی زینب(س) خاطره انگیز است؛ در تیر 78 خاموش ننشست و نامه به رئیس جمهور وقت را امضا کرد و از لبریز شدن صبرش از فتنه 78 گفت تا بفهماند که هنوز مرد مبارزه است.
او همچنان مبارزه می کرد هرجا که حق در حال ذبح شدن بود، چه در بازی دراز چه در حوادث کوی دانشگاه تهران و چه در سال 88 که پای جمهوریت نظام ایستاد. او گرچه به خاطر مقابله با فتنه 88 در لیست تحریم های اتحادیه اروپا قرار گرفت، اما برای حسین همدانی که در سن 65 سالگی در حلب و در دفاع از حریم اهل بیت همچنان مبارزه می کرد و می گفت نمی توانیم با آمریکا قدم بزنیم و انتظار شفاعت شهدا را داشته باشیم، این تحریم ها محلی از اعراب نداشت.
او جزای مبارزه دائمی اش را گرفت و شهید شد، اگرچه داعشی های وطنی او را کشته نامیدند تا کار ناتمام خود در عاشورای 88 را اینگونه تکمیل کنند، اما روح بزرگ حسین همدانی رفت و باز هم فریاد زد که عزت و شرف در گرو مبارزه است.
شهادت مبارک سردار...