انقلابیون ریاکار عامل مرگ بی صدای انقلاب ها!
انقلابیون ریاکار عامل مرگ بی صدای انقلاب ها!
وقتی اوضاع خراب می شود و انقلابیون ضربه می خوردند جز خواص که تا پای جان ایستاده اند و در چیزی شک نمی کننند، بقیه، انقلاب را تنها می گذارند بسیاری از آنها در لحظه ای که معادلات سیاسی به هم بخورد و مومنین در فشار قرار بگیرند، به همان سرعت که ملحق شده اند، شک می کنند.
خداوند در آیه ای فرمود؛ اگر پیامبر بمیرد یا کشته شود آیا شما از راه رفته باز می گردید. در همه اصولی که پیامبر برای شما آورد تردید می کنید؟ مگر قرار بود برای همیشه به شخص پیامبر گره بخورید؟ یا قرار بود همیشه تعالیم پیامبر پیش چشم شما باشد؟ کدام یک؟ ایمان شما به تعالیم پیامبر گره خورده نه به شخص او و بنابراین نباید با کوچکترین شکست یا ضربه ای که می خورید به همه چیز شک کنید.
دشمنان ریاکار همیشه موفق تر از دشمنان چشم در چشم عمل می کنند.
انقلاب ها چه وقت می میرند؟ درست در آن لحظه ای که بعضی از انسان های آرمانی پیشین، که به نام انقلاب در جامعه مطرح شده اند از فرط خوردن گوشت انقلاب، نقرس بگیرند و حاضر بشوند اهداف انقلابی دو سه دهه قبل را در ملاءعام به سخره بگیرند و خود بخندند و دیگران را در آن خصوص بخندانند. همه اصول را زیر پا بگذارند تا به قدرت برسند، آنجا دیگر انقلاب به پایان رسیده است حتی اگر شناسنامه اش را رسما باطل نکرده باشند. در این دوره از تاریخ انقلاب هاست که اگر مردان وفادار آن انقلاب و چریک های عقیدتی تاریخ به داد آن انقلاب برسند، دوباره خون تازه در رگ هایش جاری می شود و گرنه برای همیشه به گورستان خواهد رفت.
انقلاب ها خیلی پر سر و صدا شروع می شوند اما بی سر و صدا به پایان می رسند. یعنی وقتی انقلاب شروع می شود همه می فهمند اما وقتی می میرد کم تر کسی می فهمد. این وقتی است که در درون حاکمیت انقلاب شعارهای خود انقلاب یعنی حکومت دینی به مسخره گرفته شود و به آن عمل نشود. وظیفه انسان های صالح در چنین شرایطی این است که اگر می توانند نگذارند انقلاب خاتمه پیدا کند و اگر نمی توانند حداقل نگذارند انقلاب بی سر و صدا بمیرد. یعنی باطل ها را بکوبند تا همه چیز در سکوت خاتمه پیدا نکند.
یکی از مرض های بی صدا برای انقلاب دینی پیش بردن پروژه سکولاریزاسیون نظام اجتماعی و انقلابی با حفظ پوشش مذهب است. یعنی عملا حاکمیت وارد پروژه سکولاریزاسیون بشود اما شعار های ظاهری مذهبی را حفظ کند. ظاهر همان ظاهر اما باطن در شرف تغییرات هولناک است. قدم اول هم با فساد فکری، سیاسی و اخلاقی و مالی بعضی از کسانی شروع می شود که خودشان در مسند حاکمیت انقلاب، یا دولت انقلاب می باشند که در طول سالها و به تدریج عوض می شوند. آن انحراف ساکت و صامت این است.
اگر ما انقلاب را حفظ کنیم نظام باقی خواهد ماند و سرافراز خواهد ماند و جلو خواهد رفت؛ اما اگر به نظام منهای انقلاب تکیه کنیم، یعنی قدرت منهای ایدئولوزی؛ نه فقط انقلاب که روح این نظام است و حرمت و حیات و نشاط این نظام به روحش وابسته است ،بلکه جسم حاکمیت و نظام هم فاسد یا حداقل استحاله خواهد شد. پسوند اسلامی اش می ماند و محتوای آن چیز دیگری خواهد بود .
یکی از دانشجویان دکترای حزب ا... لبنان بود که به من گفت: « امام فرمود انقلاب تان را صادر کنید اما نگفت که برای خودتان نگه ندارید»؛ مصداق رفتار امروز ما با انقلاب همین است. پس نکته اساسی اینکه اگر جلو نرویم،عقب گرد می کنیم. منتظر امداد غیبی هم نباید باشیم، چون امداد غیبی برای مجاهدین است نه قاعدین .
خلاصه ای از سخنرانی استاد حسن رحیم پور ازغدی