مسلمانان منظقه، سربازانِ ما را روزها می بینند و فیلم های آمریکایی را شب ها!
پس از دگردیسی بنیادین و ضد امپریالیستی و اسلامی در ایران، از همان ابتدا می شد حدس زد که دیر یا زود آنچه که ایرانیان به شوق و جسارت و جانفشانی انجام داده اند در همسایگی و منطقه و کشورهای مسلمان و غیرمسلمان نیز یحتمل، نمونه برداری خواهد شد و دقیقاً از همین جهت بود که امام(ره) تئوری اساسی و بستر ساز وحدت مسلمین را اعلام کردند.
و نیز از همین جهت بود که وحدت را، نه تنها ضرورت میان مسلمین بلکه فریضه تمامی آزادگان و مبارزان جهان دانستند و ضمن پیام قطعنامه که به حسب ظاهر می بایست عهد نامه اتمام نزاع و اعلامیه پایان جنگ می بود، تاکید کردند که؛ « امروز جنگ حق و باطل، جنگ فقر و غنا، جنگ استضعاف و استکبار، و جنگ پابرهنهها و مرفهین بیدرد شروع شده است.و من دست و بازوی همه عزیزانی که در سراسر جهان کولهبار مبارزه را بر دوش گرفتهاند و عزم جهاد در راه خدا و اعتلای عزت مسلمین را نمودهاند میبوسم...»
بدین ترتیب منطق جغرافیایی جنگ را زیر پای کلمات سرخ و فرا اقلیمی خود گذاشت و سربازها و پادو ها و جنگنده گان و مبارزان و کلاشنیکف ها و قلم ها و کتاب ها و مقالات را از مرزهای جغرافیایی به دفاع از مرزهای مشترک مکتبی دینی و انسانی فراخواند.
مبارزه ای همواره و همه روزه در تمامی نقاط جهان با همکاری تمامی ملیت ها و رنگ ها و نژادها و مذاهب و اکنون زمان آن فرا رسیده است تا ببینیم تا چه حد به این مهم دست یافته ایم؟!
یک دستفروش تونسی در انظار عموم، حرفهای در گلو مانده مردمش را با خودسوزی بیرون می کشد و گویی آتش نه بر او، که بر دامن حکام منطقه می افتد.
اما دستفروش تونسی و هموطنانِ به خیابان آمده اش و سپس مردم مصر و بحرین و لیبی و...چگونه خواهند توانست با انقلابیون ایران پیوند بخورند؟ و چگونه خواهند توانست این پازل را با اشتراک مساعی تکمیل نمایند؟
پاسخ روشن است؛ هیچ. اگر چه سرانجام تمامی این خیزش های عدالتخوهانه و آزادی خواهانه به یاری خدا روشن است اما در حال حاضر و در شرایط کنونی، مردم منطقه با هیچ وسیله ای و به هیچ شکلی نخواهند توانست پروژه را با همیاری هم پیش ببرند و به سرانجام همه جانبه و قرص و محکمی لااقل در آینده نزدیک برسانند، مگر آنکه مفهوم "وحدت" را توسعه ببخشند.
و اگر چنین نشود، تنها اتفاقی که می افتد این است که ایران در کشورهایی که شرایط بطلبد، حضور نظامی پیدا می کند. اگر چه همین حضور نظامی و تسلیحاتی، قیمتی و ارزشمند است، لکن در میان مدت و بلند مدت ممکن است از آن، چیزی در خاطر ها نماند؛ کما اینکه از حضور نظامی و فداکارانه در بوسنی، هیچ چیز در خاطره هیچ کس نماند.
پیوست بین المللی_نظامی ایران سپاه قدس است. پیوست بین المللی_فرهنگی ایران چیست؟ پیوست بین المللی_آموزشی ایران کجاست؟ پیوست بین المللی_اقتصادی ایران چیست؟ و دقیقا به همین دلیل، پاسخ سوالات بالا "هیچ" است. از فداکاری ها و جانفشانی های نظامی ایران در برخی نقاط "هیچ" چیز در خاطر "هیچ" کس نخواهد ماند.
و در نهایت، تعدادی از ناظران که صحنه هایی از خودگذشتگی سربازان و نظامیان ایرانی را دیده اند برای شادی روحشان صلواتی می فرستند و آخر الامر آوارگان و پناه جویان به اروپا "صادر "می شوند تا بعداً مدیران سیاسی و امنیتی و فرهنگی و اقتصادی "وارد" شوند و کشور را بسازند. در این عرصه ، متاسفانه جمهوری اسلامی راهی برای رقابت وحرفی برای گفتن ندارد و این سخت نگران کننده است، که آنچه را به قوت نظامی کسب می کنیم در خلاء و ناتوانی فرهنگی یک شبه از کف بدهیم. به عبارت دیگر ره آورد دیپلماسی نظامی را ضعف و ناکار آمدی و تنبلی در دیپلماسی فرهنگی، اقتصادی، آموزشی بر باد می دهد و بچه مسلمان های جهادی و جنگ زده منطقه روزها سربازانِ ما را، می بینند و شب ها فیلم های آمریکایی را! اگر نجنبیم، همان کشوری را که امروز ارتش نظامی غرب خراب می کند، فردا سپاه فرهنگی و اقتصادی غرب خواهد ساخت.