کتاب "بهای نابرابری"
کتاب «بهای نابرابری» (THE PRICE OF INEQUALITY) اثر
نویسنده نامدار پروفسور ژوزف استیگلیتز، معاون سابق بانک جهانی و دارنده جایزه
نوبل ۲۰۰۱ در
اقتصاد است. او که فارغ التحصیل MIT و استاد دانشگاه کلمبیا است را تئوریسین
در سایه جنبش ۹۹
درصدی ها (جنبش اشغال وال استریت) می دانند. استعاره ۱ درصدی ها و ۹۹ در صدی ها را نخستین بار او
در مقاله ای که برای مجله Vanity Fair نگاشت بر سر زبانها انداخت، و
این تعبیر پس از آن به سرعت جهانی شد.
نویسنده کتاب که یکی از چهار اقتصاددان برتر جهان به شمار
می آید در این کتاب با شبکه ای از مبانی منطقی و استدلال مبانی نظام لیبرال سرمایه
داری بین المللی و در راس آن آمریکا را با قدرت هر چه تمام تر به چالش کشیده است.
مطالب کتاب با انبوهی از اعداد، ارقام و مستندات که بالغ بر ۱۰۰ صفحه است به گونه ای مستند
می شود که هر خواننده ای را به تامل وامی دارد.
کتاب «بهای نابرابری» در ۱۰ فصل تدوین شده است: مقدمه،
مشکل یک درصد آمریکایی ها، رانت خواری و ایجاد یک جامعه نابرابر، بازارها و
نابرابری، دلیل اهمیت موضوع، دموکراسی در خطر، شرایط سال ۱۹۸۴ در حال وقوع است، عدالت برای
همه؟، نبرد بودجه، اقتصاد کلان در دست یک درصد آمریکایی ها، افق پیش رو: جهان
دیگری هم امکان پذیر است.
نویسنده در تصویری کلی از نابرابری آمریکایی می نویسد:
«داستان آمریکا به طورساده چنین است: ثروتمندان ثروتمندتر
میشوند، ثروتمندترین ثروتمندان باز هم ثروتمندتر میشوند، فقرا فقیرتر شده و
تعداد آنها افزایش می یابد، طبقه متوسط رو به کاهش گذاشته و تحت منگنه است. درآمد آنها
ثابت است یا افت میکند و تفاوت میان آنها و ثروتمندان مدام در حال افزایش است.
اختلاف درآمد سرپرستان خانوار از یک سو به تفاوت دستمزد و ثروت و از سوی دیگر به
تفاوت درآمد حاصل از سرمایه کشور مربوط میشود و بی عدالتی در هر دو زمینه در حال
گسترش است. با افزایش نابرابری در کل اقتصاد، بی عدالتی در دستمزدها و حقوق های
پرداختی نیز افزایش یافته است.»
وی درباره نقش لابی ها در سیستم اداری و مالی و سیاسی
آمریکا می گوید:
«بانک داران تعداد بسیار زیادی لابیست برای نفوذ و متقاعد
نمودن یک یا تمام اشخاصی دارند که می توانند نقشی در هماهنگی افرادی که هماهنگ
نیستند داشته باشند. برای هر نماینده مجلس آمریکا ۵/۲ لابیست تخمین زده میشود.
اما اقناع زمانی آسان تر است که شخص مورد هدف شما از قبل تفکرات هماهنگی با شما داشته
باشد. به همین دلیل است که بانک ها و لابیست های آنها به شدت تلاش میکنند، تا
مطمئن شوند دولت مدیرانی را در بانک ها تعیین میکندکه قبلا به طریقی جذب بانک ها
شده باشند. تلاش بانک داران در این روند این است که نام هر کس را که عقاید آنها را
قبول ندارد وتو کنند.
بخش بزرگی از نابرابری در اقتصاد ما به رانت خواری مربوط
میشود. در ساده ترین شکل آن، رانت ها انتقال درآمد از سوی جامعه به سمت رانت
خواران است. در
مورد شرکت های نفتی و معدنی هم که به راحتی توانسته اند حق نفت و مواد معدنی را به
نرخی بسیار کمتر از آنچه که می باید، به انحصار خود درآورند، موضوع همین است. مهم
ترین دلیل هدر رفت منابع، تنها پارتی بازی و لابی گری است، در حال حاضر بیش از ۳۱۰۰ لابیست
وجود دارد که برای صنایع بهداشت و درمان کار میکنند (تقریبا ۶ نفر به ازای هر عضو کنگره) و
۲۱۰۰ لابیست، در انرژی و صنایع
مرتبط با منابع طبیعی فعال هستند. همه این ها به کنار، تنها در سال ۲۰۱۱ بیش از ۲/۳ میلیارد دلار در لابی گری
هزینه شده است. اینها انحراف اصلی در سیستم سیاسی ما را به نمایش می گذارد و اصلی
ترین بازنده، دموکراسی ما خواهد بود.»