۱۸ خرداد ۹۵ ، ۱۷:۳۴
دیوان_شعر 11
حالا گذشته ها گذشته
و رفته ها رفته اند
و نام جمهوری کافی است
و گرنه من می دانستم
در فرهنگ ما
همیشه دین بعد از دنیا می آید..!
گناه هیچ کسی نیست
نه من، نه آن سیاست باز
گناه از کسی است
که آمد و گفت: اقرأ...
گناه از حسین(ع) بود در میانِ آن همه کوفه
گناه از نهج البلاغه ی علی(ع) است
وگرنه من می دانستم
که یاوران علی(ع)
همین دین داران اند
که نام دختران شان دنیاست
وگرنه من می دانستم
اسلام فقط به دردِ کسانی خواهد خورد
که اسباب بازی شان را می خواهند
حالا گذشته ها گذشته
و رفته ها رفته اند
و پیرمرد –چشم و چراغ ما-
حالا فقط به دسته گل مقامات خارجی
نگاه می کند با درد
گناه از بچه های تُخس نبود
که از ریشِ پدران شان بالا رفتند
گناه از معاویه ها نبود
و از طلحه ها و زبیرها
گناه از ابوذر بود
و از کسی که در کتاب جغرافیا
به اشتباه نوشت: رَبذه!
حالا گذشته ها گذشته...
۹۵/۰۳/۱۸