دو قطبی مجلس ششم_نهم، دامی واقعی و هولناک است!
سجاد طاهری،رسول کدیور/ این روزها تنور انتخابات بسیار داغ است، افراد مختلفی با گرایشات متنوعی خود را برای تقنین در مجلس شورای اسلامی به مردم عرضه کرده اند. آن چیزی که در این بحبوحه بسیار مهم می نماید بررسی عملکرد مجلس نهم و موشکافی عملکرد نمایندگان به اصطلاح اصولگرا برای ادامه مسیر و انتخاب «اصلح» جهت مجلس دهم است. به این منظور بر آن شدیم تا سراغ یکی از کارکشتگان عالم سیاست برویم؛ کسی که در تمام این سال ها هیچگاه شأن دانشگاهی و جایگاه علمی خود را بهانه ای برای انفعال و تنها گذاشتن جبهه حق قرار نداد و در تمام بزنگاه های انقلاب اسلامی تمام قد ظاهر گشت و ایفای نقش نمود.
دکتر سعید زیباکلام عضو هیأت علمی گروه فلسفه دانشگاه تهران و محقق فلسفههای پستمدرن و فلسفه سیاست است. شاید بتوان آخرین و مشهورترین نظرات انتقادی و صریح ایشان را در قضیه تصویب «برجام» و مشی سیاست خارجه دولت تدبیر و امید مشاهده کرد. این بار صدای مردم افتخار گفتگو با دکتر زیباکلام را دارد. مشروح مصاحبه در ادامه می آید؛
صدای مردم: در این سال ها، مجلس نهم گلوگاهها و روزهای حساسی را پشت سر گذاشته و در هر کدام به نوعی رفتار کرده است. از جمله این گلوگاهها و آزمونهای مهم، موضوع برجام است. این مجلس را با توجه به چند گلوگاه مهمی که طی این چهار سال داشته است، چگونه ارزیابی میکنید؟
بگذارید صادقانه بگویم ارزیابی حدود دو سال از عمر این دوره مجلس که مقارن دولت دهم است را باید با توجه به زمینه و تحولات اجتماعیـسیاسی همان ایام بررسی کرد. در آن دو سال، عرصة سیاست حکومتی و به ویژه مجلس شورا به زحمت روزی را بدون شگفتیهای کمنظیر و فوقالعاده پشت سر گذاشته است. اما در دو سال پایانی: به نظر من نمیتوان تمام عرصههای مملکتی را که مجلس کم و بیش به آنها پرداخته و در مواردی هم اصلاً نپرداخته و با سکوت از کنار آنها عبور کرده، در یک مصاحبة کوتاه مورد ارزیابی قرار داد. حداکثر کاری که بنده میتوانم انجام بدهم ارزیابی رفتار مجلس در موضوع بسیار پراهمیت سیاست خارجی و آن هم متمرکز بر مذاکرات هستهای است. اگر بنا را به اجمال بگذاریم باید اعتراف کنم که رفتار عموم نمایندگان مجلس بیشتر شبیه بچهمحصلهایی بود که مدام منتظر بودند ببینند ناظم مدرسه یا آقا معلم چه دستوری میدهد تا رفتار خود را با آن تطبیق دهند. البته منصفانه است اضافه کنم که در این دو سال و اندی معدودی از نمایندگان آستین غیرت و امانت و وطندوستی بالا زدند و امضای کثیری از نمایندگان معمولاً خاموش و عافیتطلب و دوراندیش را هم با زحمت و تلاش بسیار جلب کردند تا از هیئت رئیسه مجلس بخواهند مجلس نقش نظارتیِ غیر تشریفاتی در موضوع مذاکرات هستهای ایفا کند و در جریان دقیقتر تحولات مذاکرات باشند. اما چه سود! که هیئت رئیسه و به ویژه ریاست مجلس این طبیعیترین، مرسومترین، و مشروعترین خواستة کثیری از نمایندگان مجلس را به مصلحت ندیدند. و چنان شد که نامة درخواست 150 نمایندة مجلس مورد کمال بیاعتنایی هیئت رئیسه قرار گرفت و عملاً و اثراً سر از زبالهدان میز صدارت مجلس درآورد. و سپس؟ سپس اینکه به استثنای همان تنی چند که از سر غیرت و امانتداری و تدیّن پا به این عرصه گذارده بودند، هیچ پیگیری علنیِ جدی که بازتاب رسانهای یافته باشد نکردند. و نتیجه این شد که رهبریت مجلس هر چه تثبیتتر و تحکیمتر شد.
باید پذیرفت که مجلس شورای نهم بیشتر از هر چیز مجلس صغارت بود و فرمانبرداری. گویی اساسیترین شاکلة رفتاری نمایندگان مردم بیش و پیش از هر چیزی وفاداری و فرمانبرداری از هیئت رئیسه مجلس و به ویژه ریاست آن است. به راستی چرا اکثریت نمایندگان مجلس این خواست بحق و مشروع را پیگیری نکردند؟ چرا هیئت رئیسه کمترین ترتیب اثری به آن خواست بر حق نداد؟ آیا آنها در جستجوی امر مهمتری بودند؟ به نظر من، این سؤال نهایت اهمیت را برای انقلاب دارد که نمایندگان و هیئت رئیسه مجلس این موضوع حیثیتی را که ربط بسیاری با استقلال و حاکمیت ملی ما دارد چرا پیگیری نکردند؟ چه روابط و شبکهای از روابط در مجلس شورای این سالهای اخیر حاکم شده که عموماً شاهد آن رفتار عزتمندانه و غیرتمندانه دیگر نیستیم؟ آیا به یاد میآوریم پس از تشکیل کمیسیون بررسی برجام و صرف صدها ساعت از وقت تعدادی از نمایندگان مجلس و تعدادی از مسئولان و رجال سیاسی و دانشگاهی کشور، چگونه تمام آن تلاشها و تدقیقها دود هوا شد؟ آیا نیروها و فعالان دلسوز انقلاب از آن چگونگی و زمینهسازیهای آن اطلاع دارند؟ جا ندارد از خود سؤال کنیم: چگونه چنین شعبدهبازی شگفتانگیزی، در روز روشن و جلوی چشم میلیونها بیننده، در مجلس نمایندگان یک ملت مقاوم، یک ملت صبور، یک ملت شریف، امکانپذیر است؟ چه سازوکاری در مجلس وجود داشته و چه تمهیداتی صورت گرفته که چنین پدیدار واقعاً شرمآوری به سهولت و بدون ریختهشدن حتی یک قطره خون از بینی کسی در مجلس رخ میدهد؟ این همان مجلسی است که از شریفترین و عزتبخشترین مواریث انقلاب محسوب میشود؟ این همان مجلسی است که باید پاسدار انقلاب و قانون اساسی باشد؟
همانطور که در ابتدا گفتم بنده به عرصههای دیگر ورود نمیکنم اما آیا کلّیت رفتار صدر تا ذیل مجلس در عرصة سیاست خارجی و مذاکرات هستهای نشانگر عزت و اقتدار ملی و استقلال رأی است؟ آیا مصلحت نیست این سؤالها مطرح شود؟ آیا مصلحت این است که دربارة روند رفتار مجلس نهم در این عرصه کماکان سکوت کنیم؟ البته جا دارد رفتار مجلس در عرصههای دیگر، و به ویژه عرصة اقتصاد و تجارت و سیاستهای فرهنگی و نفتی، مورد کاوش و پرسشگری تشکلها و رسانههای مستقل قرارگیرد. بیتردید این فقدان کاوش و ارزیابی، خسارات جبرانناپذیری به انقلاب ما وارد خواهد کرد.
صدای مردم: برخی اینگونه بازتاب میدهند که بالاخره مجلس نهم هر چه بوده از مجلس ششم بهتر بوده است. به عبارتی یک دوقطبی مجلس نهمـمجلس ششم ساختهاند و اذهان را از دام افتادن به مجلس ششم بر حذر میدارند. از نظر شما به واقع عملکرد مجلس نهم از مجلس ششم قابل قبولتر و کارآمدتر بوده است؟
دام واقعیتر و هولناکتر، همین دوقطبی مجلس نهمـمجلس ششم است. مجلس ششم به واقع مجلسی زیبندة آرمانهای انقلاب و ملتی مبارز و انقلابکرده نبود. اما آیا همین سخن را از جهاتی دیگر نمیتوان دربارة مجلس نهم زد؟ مجلسی ترسان و لرزان و بلهقربانگو؟ مهم نیست نام و تابلوی مجلسی اصلاحطلب باشد یا اصولگرا! به نظر این بنده، اگر دوقطبی اصولگراـاصلاحطلب زمانی وجاهت و موضوعیتی داشت امروزه واقعیات تلخ رفتار بسیاری از شخصیتهای شاخص هر دو جریان ظرف چند سال گذشته به وضوح آشکار ساخته که این دو تابلو هیچ وجاهتی ندارند. کم نیستند اصولگرایان تابلویی که در این سالهای اخیر، خواه درون مجلس خواه برون مجلس و در سایر شاخههای حکومت و نیز در شهرداریها، بیشترین رفتار سازشکارانه و تضعیفکنندة انقلاب را از ایشان دیدهایم. به گمان من، ما باید به سرعت از این کلیشه که در زمانی احیاناً کارساز و راهنما بوده است عبور کنیم و سابقه رفتار هر رجلی را در بزنگاههای حساس انقلاب و کشور ببینیم. این تابلوها امروزه راه را بد و غلط نشان میدهند. باید از تابلوها عبور کرده به داخل مغازههایشان سرک بکشیم. آیا بهراستی روشن نیست رجلی که فلّهای همه چیز و همه کس را تأیید نمیکند و نسبت به استقلال و حاکمیت ملی و سایر آرمانهای انقلاب غیرت میورزد به رجل اصولگرایی که صرف نظر از ژست و شعارهایش، همة اعضا و جوارح اعمالش در عرصة سیاست تضعیف و تخفیف آرمانهای انقلاب است، شرف دارد؟ مهم نیست آن رجل، معروف به اصلاحطلبی باشد یا نباشد. مهم و بلکه حیاتی امروزه این است که در انتخابات به کسانی رأی دهیم که میشناسیم. میشناسیم آنها رجال دودوزهباز و حیلهگر نیستند و وارد رانتهای ویژهخواری و غارت ظاهراً موجه بیتالمال نشدهاند. مرد آرمانهای انقلاباند و در رفتارشان نسبت به همة شهدای این آب و خاک احساس حیا و حرمت دارند. مدام در عرصة عمومی در تمجید و تعظیم لفّاظانه و نمایشی شهدا نمیکوشند و آنگاه که پای زد و بندهای سیاسی و اقتصادی پیش آید گرگهای درندهای میشوند که به واقع هیچ بویی از انقلاب و شهدا به گوش جان و قلبشان نرسیده است. البته میپذیرم که با رفتار فعلی صدا و سیما و رسانههای دربار زر و زور و تزویر شناخت رجال پاکدست متدین انقلابی دشوار شده است. لیکن در هر حال به عوض تابلوهای مرسوم کجنمای عرصة سیاست، باید گذشتههای دور و نزدیک رجال را کاوش کرد و به ویژه باید از سطح شعارها و سخنرانیهای ظاهرالصلاح عبور کرد. نه اقوال، که باید به اعمال توجه کنیم.
صدای مردم: نقش احزاب و گروههای سیاسی و جناحی را در انتخابات مجلس چگونه میبینید؟ آیا نقش آنان مثبت است؟ آیا نقش آنان در جهت پاسخگوتر نمودن نمایندههاست و یا بیشتر در جهت وابستهکردن نمایندگان به احزاب و جریاناتی است که به واسطه آنان وارد مجلس شدهاند؟
ــ احزاب در عرصة سیاست ایران نقش رویهمرفته مرسوم در سایر کشورها را ندارند. در بسیاری از کشورها، عرصة سیاست و سیاستگذاری توسط احزاب شکل و صورت میگیرد. احزاب در بسیاری از کشورها رویهمرفته هویتی ایدئولوژیک دارند، یعنی دارای هویتی سیاسی، هویتی اقتصادی، و هم هویتی اجتماعی. احزاب در این کشورها نوعاً یک جریان فکری و شیوة حکومتی را نمایندگی میکنند. و برای همین است که بهرغم وجود قدری تساهل، در برخی مواقع تلاش برای ایجاد ائتلاف شکل نمیگیرد و در مواقعی هم که پا میگیرد مدام دچار تنش درونی هستند به طوری که گاه ائتلافها از هم میپاشند. در ایران ما اما! احزاب بیشتر حیات قارچی دارند. یعنی، چند ماه مانده به انتخابات، ناگهان سر برمیآورند و به ندرت ریشهای در فکر و اندیشه دارند. نامی و عنوانی و پرچمی و اخیراً، به تقلید از فرنگیان، رنگی! به همراه تعداد سرسامآوری عکس و بنر و پوستر و پارچهنوشتههای عظیم. اما هر چه بیشتر دقت میکنید میببینید زیر و ذیل آن همه آب و رنگ و قیل و قال و هیاهو چه فکر و اندیشهای خوابیده است و در عرصههای مختلف و مهمی چون سیاست خارجی، شهرسازی، سیاستهای اقتصادی و تأمین رفاه اجتماعی، حفظ محیط زیست، فرهنگی و رسانهای، نوعاً چه سیاستهایی را اجرا خواهند کرد کمتر موفق میشویم مطلب دندانگیری پیدا کنیم. اما چرا؟ با کمال درد، برای اینکه فکری و اندیشهای نشده! برای اینکه اینها قرار نیست مطابق با اندیشهای و طرحی ازپیشفکرشده، سیاست بورزند و سیاستگذاری کنند. خیلی ساده، عدهای با تواناییهای متفاوت و به ویژه توانایی مالی و سخنوری و قدری هم جسارت و خودبزرگبینی، دور هم جمع شدهاند و بر آن شدهاند که چرا آنها در سرچشمة چاههای نفت و درآمدهای آن و غیره آن ننشینند و به نام توسعه و خدمت و پیشرفت و سازندگی و تدبیر و اعتدال و ترقی و عقلانیت و عدالت و دموکراسی و خط امام و ولایتمداری و ... کامروایی نکنند. نمیخواهم بگویم همة افرادی که در احزاب فعالیت میکنند چنیناند و یا همة احزاب طول تاریخ ایران معاصر چنیناند. لیکن یادمان باشد استثناها حکایت از وجود قاعده میکنند! آری چنین است که احزاب ما نوعاً و عموماً هم خلقالساعه میرویند و هم ریشهای ندارند، همچون قارچ. و پس از انتخابات هم دیگر هیچ حرف و حدیثی از سوی آن احزاب شنیده نمیشود زیرا موضوعیت و علت وجودیشان تا چند سال دیگر منتفی شده است.
بدینترتیب، چه انتظاری میتوان از این احزاب داشت؟ انتظار اینکه با طرح بینشهایی و ایجاد انتظارات و مطالباتی سنجیده و ممکن، زمینهساز رفع نیازها، آلام، و نابسامانیهای کثیر در تقریباً تمام حوزهها و عرصهها باشند؟ انتظار اینکه خواستهها و آرمانهای بر زمین ماندة حقی را مطرح کنند و از ماجرای انتخابات استفاده کنند تا زمینهساز فراگیرشدن آن مطالبات شوند؟ اینک از خود سؤال کنیم اگر عموم احزاب بدین امور مشغول نیستند پس سرگرم چه اموری هستند؟
دردها را باید چشید، دردها را باید دید، دردها را باید گفت، دردها را باید نعره زد! احزاب و گروهها نوعاً مشغول غوغاسالاری و ایجاد سر و صدای حداکثری میشوند. روزها مشغول طراحی و تولید بنر و پوستر و ایراد سخنرانیهای مشعشع دربارة رسیدگی به حقوق مردم، و شبها در محفلهای چرب و شیرین مشغول رایزنی و یارگیری و دادوستد و قرار و مدار برای تأمین هزینههای سرسامآور مالی برای ایجاد هیاهوی هر چه بیشتر برای همدستان نامزد. عزیزان هموطنم! بدانید که یکی از شیوههای تبلیغاتی قدیمی لیکن هنوز مؤثر و کارساز این است: غوغای تبلیغاتی در حد سرسامآور و گیجکننده، به طوری که مردم امکان فکرکردن آرام و سنجیده را از دست بدهند. غوغایی که اگر به درستی دیده شود در آنها به ندرت محرومیتها و بیعدالتیها و حقکشیها و به ویژه علل آنها مطرح و گشوده میشود. بدین ترتیب، اگر خواهان مجلسی هستیم عزتمند و غیرتمند و پاسدار آرمانهای انقلاب و پاکدست، نه مجلسی صغیر و ذلیل و توسریخور و رانتخوار، باید به هیاهوی احزاب و گروهها رویهمرفته بیتفاوت و بیاعتنا شویم. و به عوض، تلاش کنیم به رجال غیور و عزتمند و پاکدستی که در شهرها و دیار خود میشناسیم رأی بدهیم.
صدای مردم: نظرتان را راجع به شورای همگرایی اصولگرایان و سازوکار انتخاب کاندیداها لطفاً بفرمایید.
ــ از این قبیل شوراها در گذشتههای دور و نزدیک کم نداشتهایم، و مولود و محصول یکی از آنها همین مجلس فعلی! و البته تکلیف هر یک را هم جداگانه باید دید و روشن کرد. با دیدن بسیاری از شعارها و آرمانهای انقلاب بر کف خیابانها و بیشتر بر روی بنرها و پوسترها و بعضاً در سخنرانیها نیز، نه تعبیهشده در سیاستها و بعضاً در حال اجرا، بنده آموختهام که برای هیچ شورایی چک سفید نکشم و دنیا و به ویژه آخرتم را تباه نکنم. به ویژه اگر آن شورا شامل رجال وجیهالمله و ظاهرالصلاح باشد راسختر خواهم شد که هیچگونه چکی، سفید یا سیاه، نباید بکشم. به عوض، تلاش میکنم ببینم آن وجیهالملهها در کورانها و جریانهایی که پای استقلال و عزت و حاکمیت ملی و منافع ملیمان در میان بوده، همچون ماجرای مذاکرات هستهای و رسوایی بزرگ سوءاستفادة کلان نفتی کرسنت و غیره، چه میزان همراهی و همگامی دنیاطلبانه کردند، چه میزان لاپوشانی و پنهانکاری دنیاطلبانه، و چه میزان سکوتِ باز هم دنیاطلبانه کردند. و از طرفی دیگر، چه میزان دنیای خود را به مخاطره افکندند و هم در مقابل جریان سازشکار منافق ایستادند و هم برای رشد و آگاهی ملت دست به روشنگری و آگاهیبخشی زدند. اینهاست معیارها و میزانها، نه تعداد آیات و روایات و اشعار خوشقافیة حفظشده و خواندهشده در سخنرانیها برای نمایشدادن دیانت و فضل و ادب، و نه مجلسآرایی و سخنوری و متلکگویی و تکهپرانیهای بعضاً نمکین به این و آن.
"ولتکن منکم امه یدعون الی الخیر و یأمرون بالمعروف و ینهون عن المنکر و اولئک هم المفلحون".
"ای دنیا اف بر دوستی تو!"