هرم اجتماعی؛ ضرورت نقد حکام و دفع حداکثری
نگاه ما در نظام، از جهتی، یک حالت هرمی دارد.
در قاعده هرم، مردم هستند و تودهها و محکومین و کاسبان خرد و طبقات فرودست و عوام و...
در قاعده حرم باید "جذب حد اکثری" صورت بگیرد
در قاعده هرم باید سعی کنیم به زبان مردم و به اندازه فهمشان، حرف ها و شعائر را توضیح بدهیم و همه را حفظ کنیم
از پنج شنبهگردهای سوسول تا بچه هیئتیهای ریشدار و منبریها و همه و همه
در واقع بخش 98 درصدی نظام به لحاظ جذب همین جاست
طبیعتا، نسبت به گناهان و اشتباهات این بخش از "هرم اجتماعی"باید حد اکثر چشمپوشی و تغافل در نظر گرفته بشود.
از قاعده هرم هر چه به سمت راس هرم حرکت میکنیم، از جذب حد اکثری به سمت "دفع حداکثری" حرکت میکنیم
هرچه به مصادر رفیع تر و پستهای حساستر و جایگاههای تعیینکنندهتر نزدیک می شویم قاعدتا سختگیری و حساسیت و ریزبینی بالاتر میرود
در نزدیکی راس هرم ، یعنی دستهای که حکام و مدیران و کارگزاران متعلق به آن هستند، باید "حداکثر دقت" و "حد اقل چشم پوشی" لحاظ بشود؛ دقیقا برعکس قاعده حرم.
(در محدوده مدیریت و حاکمیت گناه فردی نداریم)، و اشتباهات مدیران به میزان ارتفاع جایگاهشان بر سرنوشت مردم اثر خواهد گذاشت.
"چشم پوشی و ماستمالی اشتباهات مسئولین خیانت به حقوق تودههاست"
به واقع برخی احکام در ساحت مناسبات فردی ، وظیفه و خدمتند اما در برخورد با مسئولان، استمساک به آنها خیانت است.
مثلا اگر چشمپوشی و تغافل از عیوب عوام در شرایط خاصی، موجب تربیت و رشد باشد اما در حوزه مدیریت جامعه، پوشاندن عیوب و نواقص، برعکس عمل خواهد کرد.
نکته بعد این است که وقتی میگوییم فلان شخص به درد فلان جایگاه نمیخورد ، به این معنی نیست که از دین، خارج است!
برخی افراد حتما انسانهای مومنی هستند. شاید اهل نماز شب و وجوهات و راهپیمایی و چفیه و ذکر و تضرع و ...باشند؛ اما این لزوما به این معنی نیست که مدیر خوبی هم هستند.
مضاف بر این، بالا رفتن جایگاه در حکومت، به معنی بالا رفتن مصونیت و حقوق و مزایا و رانت قدرت و این چیز ها نیست...
بالا رفتن درجه و جایگاه حکومتی به معنی افزایش حدود و مسئولیت و حساسیت است...
وقتی کسی نقد میشود باید به تناسب اثرگذاری و ارتفاع جایگاهش باشد...
ضامن بقای حکومت، همین خردهگیریها و دقتهاست....