آقازاده ها؛ نژادی که حتی در صدر اسلام هم بودند!
مهدی همازاده:
مطرح شدن اشخاصی مثل طلحه و ابنعوف و سعد بن ابی وقّاص و عثمان در شورای شش نفره و تحقیر و طرد و انزوای بنیهاشم و انصار، در کنار ممنوعیت نقل احادیث پیامبر و جعل احادیث و سوابق ساختگی توسط راویان وابسته به دستگاه خلفا، فضای جدیدی از منزلت ها و شهرت های اجتماعی ایجاد کرد و بعدها نیز در سیر تاریخ صدر اسلام مؤثر افتاد. بدین ترتیب اشخاصی که به مراتب از برخی دیگر پایین تر بودند، به صدر آمدند و آقازادگان ایشان هم بعدها با استفاده از منزلت ترویج شده پدرانشان، بسیار نقش آفرین ظاهر شدند. فضیلت سازی ها و برجسته کردن ها، آقازادگان این دسته از صحابه را نیز بیش از دیگران مطرح میساخت و در سالهای بعد، زمینه تأثیرگذاری و سوءاستفاده آنها را فراهم می آورد. در این میان به چند نمونه از تحوّلات و حوادثی که توسط برخی از این آقازادگان رقم خورده، اشاره می کنیم؛
عبدالله بن زبیر
در زمان کودتای سقیفه در خانه علی بن ابیطالب متحصّن شده و از جمله یاوران اندک امیرالمؤمنین در آن زمان به شمار میآمد و حتّی با شمشیر کشیده در مخالفت با خلفا بیرون آمده بود. او در زمان تعیین خلیفه سوم نیز تنها عضو شورا بود که رای خویش را به امام علیهالسلام داد. شخصی با چنین مسلک سیاسی، طبیعتاً آن قدر سوابق درخشان در زمان پیامبر داشته که خلیفه دوم را یارای حذف او از شورای خلافت نبوده است.
در میان تواریخ اهل سنّت، مشهور است که اولین شمشیر را در راه اسلام، زبیر کشیده و پیامبر نیز دعایش کرده است. اهل بیت علیهم السلام زبیر را همراه خویش معرفی کرده اند تا هنگامی که فرزندش عبدالله بزرگ شد. طبق فرمایش ایشان همین عبدالله بود که پدر را از خطّ اهل بیت خارج کرد. فرزندان زبیر را میتوان از تاثیرگذارترین شخصیت های عرصه سیاسی صدر اسلام در دهه 60 هجری دانست.
محمد بن طلحه
طلحه را جزو حاضران جنگ احد و بعد از آن دانستهاند و علت عدم حضورش در جنگ بدر را سفر تجاری به شام نوشتهاند. البته برای این که از فضیلت مجاهدین بدر محروم نماند، افزودهاند که رسول خدا با تیر او به دشمن پرتاب کرد و ثوابش را برای طلحه قرار داد! از جمله فضایل او، پایداریاش در جنگ احد تا آخرین لحظات و در کنار علی علیهالسلام و زبیر – در حفاظت از جان پیامبر – بوده است.
واقدی نقل میکند که طلحه، دو میلیون و دویست هزار درهم و دویست هزار دینار مال نقد باقی گذاشت و از نوه طلحه نقل میکند که ارزش میراث باقیمانده از پدربزرگش (با احتساب زمین ها و دام ها و پول نقد)، سی میلیون درهم بوده است. و همچنین گفتهاند از طلحه، یکصد پوست گاو نر انباشته از زر که در هر یک سیصد رطل طلا بود، باقی ماند. و البته برای توجیه این ثروت اندوزی ها نوشته اند که بسیار سخی و بخشنده بود و وام وامداران قبیله اش را می پرداخت و دخترانشان را عروس و به مستمندانشان رسیدگی می کرده است.
مصعب بن عبدالرحمن بن عوف
وی را ثروتمندترین شخص قریش دانستهاند به گونه ای که هزار شتر و سه هزار گوسفند و صد اسب و مزارع وسیعی را مالک بوده است و نیز نوشته اند به خاطر ثروت زیادش می گریست که مبادا به سایر اصحاب مانند مصعب بن عمیر – که در فقر مطلق زیستند و جان سپردند – ملحق نشود! رسول خدا آن گاه که پیمان اخوت بین اصحاب برقرار می ساخت، بین او و عثمان بن عفّان (خلیفه سوّم) پیمان برادری بست و این دو در منش و سبک زندگی اشرافی نیز به هم شبیه بودند.
عبدالله بن عمر
او را از جمله عابدان و فقیهان بزرگ صدر اسلام ذکر کرده اند. بی شک، جایگاه پدرش در فضیلت سازی برای وی بی تاثیر نبوده تا آنجا که با ورعترین مردمش نامیده اند. بنا به نقل سیره نویسان، 60 سال عهده دار منصب فتوا بوده، علم کثیری را منتشر ساخته و تخلّفش از لشکر علی بن ابیطالب و بیعت نکردن با ایشان نیز به خاطر شدّت احتیاطش بوده! که در هنگامه فتنه، او را به حج مشغول گردانید...
عبدالله بن عمر از بیعت با علی علیه السلام خودداری کرد با این توجیه که وقتی همه مردم بیعت کنند، او هم گردن خواهد نهاد. البته امیرالمؤمنین به عمّار یاسر فرمود او را رها کن چرا که فردی ترسو است.
عبدالله بن عمر را میتوان نماد عالمان بیبصیرت دانست که علیرغم تعدّد حدیث و فتوا و کثرت عبادات و احتیاطات، مواضع سیاسی بسیار ضعیفی داشته است.
عمر بن سعد
عمر بن سعد، یکی از پسران سعد بن ابی وقّاص بود که قبل از قیام امام حسین علیه السلام، قول استانداری ری را از دستگاه بنی امیّه دریافت داشته بود. پس از ورود عبیدالله بن زیاد به کوفه و در دست گرفتن اوضاع شهر، شرط استانداری ری را برای عمر بن سعد، سرکوب قیام حسین بن علی علیه السلام قرار داد. او که از یک سو جایگاه و شخصیت امام را می شناخت و از سوی دیگر شیفته ولایت ری بود، یک شب را برای تامّل، فرصت خواست و حاصل تفکرات خویش را صبحگاهان در قالب دو بیت بیان کرد
آیا ولایت ری را رها کنم حال آن که مورد رغبت من است یا با کشتن حسین، ملامتکش تاریخ باشم؟
نظیر این فقها را در عصر حاضر هم دیدیم که پس از انقلاب با اشکال تراشی ها و بهانه جویی های مقدس مآبانه علیه نظام اسلامی موضع می گرفتند در حالی که قبل از آن برای شاه، انگشتر به رسم هدیه می فرستادند و قیام علیه رژیم پهلوی را به دلیل این که تنها شاه شیعه در عالم است، جایز نمی دانستند...