بخشی فعال آموزش و پرورش: برخی مسئولین آنقدر شجاع نیستند که تصمیم خود را پس بگیرند
سیمرا مردانی:
تعریفشان را از دوستان شنیده بودیم، در دیداری که حاصل شد صحت قول دوستانمان برایمان واضح شد. مدت ها بود که متمایل بودیم فردی از دل نظام آموزش و پرورش، روند چند ساله حاکم بر آن را آسیب شناسی کرده و برایمان راجع به بی عدالتی در نظام آموزش و پرورش سخن بگوید. پس از تحقیق بالاخره به آنچه می خواستیم رسیدیم؛ صدای مردم میزبان آقای بخشی مدیر مدرسه غیر دولتی شاکریان با چهره ای متبسم، رویی گشاده در یکی از کلاس های آن مدرسه شد. ایشان که از فعالین تربیتی شهر شیراز در 15 سال اخیر هستند، سخنان دقیق و مهمی داشتند که در ادامه مشروح آنرا خواهیدخواند؛
صدای مردم: به عنوان فردی که سالها در بدنه آموزش و پرورش مشغول به خدمت هستید وضعیت فعلی آموزش و پروش را چگونه ارزیابی می کنید؟ از دید شما چه نواقصی در این سیستم وجود دارد؟
گاهی برخی مسائل از پستو ها بیرون کشیده و روشن گری می شود اما بعضی مسائل دیگر، آنقدر واضح است که به عنوان مشکل به چشم نمی آید. لازم هست شبیه همان حکایت پادشاه لخت و کودک ،آن را فریاد بزنیم.مسائلی هست که تبعات فرهنگی و تربیتی سنگینی برای نظام جمهوری اسلامی و کشورمان دارد. یکی از آنها عدم رعایت معیار و شاخص های اسلامی و تربیتی در گزینش معلمین است که تأثیر مخربی به دنبال دارد. فرزندانمان را به دست کسانی می سپاریم که ابتدایی ترین فیلتر لازم برای به خدمت گرفتن یک نیرو تحت عنوان مربی، درنظام آموزش و پرورش جمهوری اسلامی ایران که هدفش پرورش انسانهایی در تزاز انقلاب اسلامی است،در نظر گرفته نشده است.
تا مربی خوب نباشد از کار معمولی نتیجه معمولی و سطحی، خواهیم گرفت و خروجی کار ما جز آدمهای ضعیف نخواهد شد. متأسفانه در انتخاب مربی و معلم شایسته سالاری منظور نمی شود و این مهم آسیبش برای آینده جمهوری اسلامی ایران بسیار است.
یکی از مواردی که درباره اش می خواهم بگویم، گزینش معلم در مدارس غیر دولتی، بالأخص در سپردن پسران رده بالای مقطع ابتدایی، یعنی مقطع ششم است که تا چند سال پیش اول راهنمایی بودند اما حالا کلاس ششم هستند. معلمین قریب به اتفاق برای این مقطع،خانم های جوان هستند که طبیعتاً مواجهند با مسایل پیچیده ای که پسران در این سن با آن درگیرند. به نظر من همین مسئله سپردن دانش آموزان پسر مقطع ششم به معلمین خانم- که طبق سند تحول انجام شد- آثار و تبعات بدی را در آینده برای جامعه ما خواهد داشت.
صدای مردم: ممنون می شویم درباره سند تحول بیشتر توضیح بدهید.
اواخر دهه 80 و اوایل دهه 90 سند تربیت در جمهوری اسلامی ایران توسط عده ای از متخصصین حوزه و دانشگاه زیر نظر شورای آموزش و پرورش تدوین شد و پس از آن به تأیید شورای عالی انقلاب فرهنگی رسید تا به عنوان یک سند و شاخص برای تحول در آموزش و پرورش که در واقع برگرفته از سند فلسفه تربیت در جمهوری اسلامی است، اجرایی بشود. سند تحول میخواهد ذیل نظام تربیت، در بخش های راهبری آموزشی در برنامه درسی، تربیت معلم، تربیت متربی و امکانات و ابزارها، ساختاری بسازد که خروجی مناسبی برای نظام جمهوری اسلامی داشته باشد.
اضافه شدن کلاس ششم یکی از بخش های تحول بنیادین در آموزش و پرورش است که توسط متخصصان این حوزه تدوین گشت و هدف آن تأمین مطالبات امام خمینی«ره» و حضرت آقا بعد از انقلاب
اسلامی در نظام تعلیم و تربیت بوده است. اما این موضوع سالها مورد غفلت واقع شد و در سالهای اخیر این طرح بدون توجه به زمینه های لازم جهت اجرای آن، وارد عزصه عمل و اجرا شد شدن. متأسفانه با تصمیمات و برخی کارهای عجولانه آموزش و پرورش، طرح به درستی اجرا نگردید که بالتبع آسیب هایی برای پیکره تربیتی و فرهنگی جامعه ما ایجاد خواهد نمود.
صدای مردم: درخصوص نحوه گزینش معلمین انتقاداتی داشتید، به نظر شما چه روشی در انتخاب معلم و مربی باید اتخاذ شود؟
به نظر من، اگر جامعه ما می خواهد جامعه درستی بشود همانطور که ارگانهای امنیتی و نظامی و انقلابی به طور ویژه نیروهایشان را شناسایی می کنند و در واقع چهره به چهره شناسایی و معرفی می شوند، برای گزینش یک معلم هم باید اینگونه عمل بشود. سوال من این است که آیا اهمیت نقش یک معلم در جامعه واضح نیست؟ اگر موضوع روشن است پس چرا پذیرش معلمین به سهولت انجام میگیرد و به ملاک هایی چون باورهای اعتقادی، اخلاقی،سیاسی و اجتماعی توجه چندانی نمی شود؟
درمدارس غیر دولتی کافی است که موسس مدرسه شخصی را حداقل از نظر آموزشی برای مجموعه خودش مناسب تشخیص بدهد بعد از آن به راحتی هر چه تمام تر گزینش معلم صورت می گیرد.
در مدارس دولتی به خاطر مصوبه مجلس شورای اسلامی که نیروهای حق التدریس و آموزش یاران نهضت سواد آموزی باید استخدام شوند، در چند سال اخیر شاهد افزایش تعداد معلمین بودیم که همین نیروهای مازاد که هیچ کار و تعریفی در آموزش و پرورش ندارند، بیشترین هزینه را بر دولت و کشور تحمیل می کنند.
بنده احترام زیادی برای آموزشیاران نهضت سوادآموزی قائلم اما واقعیت آن است که تعداد بسیاری از آموزش یاران جذب شده در آموزش و پرورش و مدارس، قابلیت و توانمندی لازم را نداشته و ندارند.
صدای مردم: آموزشیاران نهضت سواد آموزی چه کسانی هستند؟ لطفاً بیشتر دراین مورد توضیح دهید.
در سالهای گذشته کسانی که تا حدودی تحصیلاتی داشتند با عنوان آموزشیار نهضت سواد آموزی، به تعداد هر بی سوادی که آموزش می دادند حقوق دریافت می کردند. به آموزشیارها وعده استخدام داده شد اما عقب افتاده بود تا اینکه در دولت آقای احمدی نژاد تمام آموزشیار ها استخدام شدند. آموزشیاری که با شیوه تدریس خاص خودش با افراد بزرگسال و بی سواد سرو کار داشت وارد مدارس در مقاطع مختلف گردید.
صدای مردم: به نظر شما چه اتفاقی باید بیفتد و کدامیک از متولیان امر باید دراین قضیه ورود کنند تا مسائل حل بشود؟
آنقدر شجاعت در کشور ما نیست که برخی مسئولین بخواهند تصمیمی را که گرفته اند پس بگیرند. وقتی کسی استخدام بشود اگر جزء بدترین نیروها هم باشد، بسیار کم اتفاق می افتد که فرد را از سیستم خارج بکنند.
اگر من می توانستم مثل سالهای 57 تا 61 زمان انقلاب فرهنگی که دانشگاهها برای مدتی تعطیل شد، مدارس را هم تعطیل کنم تا فکر و تغییرات اساسی در این باره انجام بشود، این کار را میکردم؛ البته این آرمانی است.
امسال بدلیل تأسیس مقطع ششم و نیاز مقطع ابتدایی به معلم و ازطرفی چون اول دبیرستان نداریم تعداد زیادی معلم ساعت کاری شان خالی شده است و متولیان، معلمین مقاطع بالاتر را به مقطع ابتدایی منتقل کردند که در ظاهر کار ساده ای به وقوع پیوست ولی در واقع اشتباه بزرگی انجام شد.
اتفاقاً مقطع ابتدایی به خاطر اهمیتش و میزان تاثیر گذاری که بر دانش آموزان دارد، معلمین این مقطع باید متخصص، دوره دیده و آشنا با روانشناسی کودک باشند نه اینکه مثلاً چون در درس فیزیک مازاد داریم معلم فیزیک را به مقاطع پایین تر و ابتدایی سرازیر کنند. این اتفاق رویکرد غلطی هست که قطعاً تاثیرات منفی به دنبال خواهد داشت. بنده بسیار با اینگونه معلمین مواجه هستم که نگرانند که چطور باید تدریس کنند و چگونه به دانش آموزان تکلیف بگویند. آقای حاجی بابایی امسال یک شوکی را وارد کرد که در امرتربیتی غیر قابل توجیه هست.
صدای مردم: سوء مدیریت و وجود مشکلات این چنینی در سیستم عریض و طویل آموزش و پرورش، چه هزینه و خسارات مالی را به دنبال دارد؟
مسایلی هست در کشور ما که به نظر بنده که از منظر عدالت به آن نگاه نمی شود. اگر از طریق وزارت خانه و اداره کل آموزش و پرورش آمار بگیرید و محاسبه کنید می بینید در ماه و سال چند ده تا چند هزار میلیارد پول بیت المال چه در سطح استان فارس و کشورحیف و میل می شود
به طور مثال دریکی ازنواحی شیراز در مقطع متوسطه دریک درس 35 معلم مازاد پذیرش شده است.
35 تا یک ونیم میلیون ماهانه میشود حدود 60 میلیون در یک درس و یک مقطع، حالا شما این 60 میلیون را ببرید در درسهای دیگر و 4 ناحیه، بعد استان ببینید چقدر میشود سالی حدود 700 میلیون در یک درس در یک ناحیه دارند حقوق میدهند.شما می بینید عدد و رقم ها در فسادهای دیگر سیستمی قابل مقایسه با مسئله ای که آموزش و پرورش دارد،نیست.عدد و رقم درموضوع اختلاس،زمینخواری وفسادهای دیگر با این مسئله درآموزش و پرورش اصلا قابل مقایسه نیست.البته هرگونه فسادی شایسته جامعه ما نیست و حرف بنده پیرامون اهمیت این قضیه هست.