مهجوریت جمهوریت نظام! (آرمان)
مهجوریت جمهوریت نظام
ما فکر می کنیم رابطه «ولایت فقیه»و «جمهوری» رابطه یک طرفه است؛صرفا از ثمرات ولایت فقیه حرف می زنیم.درحالی که ولایت فقیه و جمهوریت خدمات مقابلی باهم دارند.درواقع خدمتی که جمهوریت و رویکرد حکیمانه امام در انتخاب دقیق یک چنین نظامی برای ساختار جمهوری اسلامی انجام داد به تثبیت رهبری دینی در جامعه انجامیده است.
امام با آن نگاه تاریخی اش به اینجا رسیده بود که اگر انقلاب ها بخواهند ادامه پیدا کنند،لازمه اش حضور واقعی مردم در صحنه و ارتباط تنگاتنگ وهمیشگی آنها با رهبری دینی در اداره نظام است.
برنامه نداشتن برای حفظ حضور منظم و قانونی مردم در صحنه، و واگذاری تمام مسئولیت و اختیارات حکومت به رهبری، واتکای صرف به محبوبیت و مشروعیت دینی یا انقلابی او، فرجام های تلخی را برای بعضی از قیام های اسلامی معاصر رقم زده بود.
باید مشارکت واقعی مردم در انجام تکلیف"امر به معروف و نهی از منکر" و دخالت در سرنوشت جامعه اسلامی نهادینه و تثبیت می شد و تضمین های قانونی لازم را پیدا می کرد تا با بالا گرفتن رقابت های نخبگانی خواص برای امتیاز گیری از رهبری، ظرفیت های دیگری برای مقابله با زیاده خواهی های خواص و انحرافات و ترفند هایشان در اختیار رهبری باشد، وگرنه خواص اهل حق درهمین انقلاب هم نشان دادند که برای منحرف کردن نظام و تغییر ماهیتش و تنها گذاشتن و زیر فشار قرار دادن رهبری استعداد و آمادگی بسیار شگرفی دارند.
از همان اولین روزهای نهضت، امام می دید بسیاری از نخبگان عالم و فاضلی که باید علی القاعده حرف و آرمان امام را بهتر از دیگران می فهمیدند چگونه او را تنها گذاشتند و حتی به مقابله و مانع تراشی در راه نهضت او پرداختند.امام زخم خنجر نخبگان و طعم شیرین خلوص و وفاداری توده ها و جمهور مردم را در عمق جان خود داشت و جمهوریت را تثبیت کرد تا پاسخی در خور به وفاداری اثبات شده این ملت که آنها را بهتر از امت اسلامی در دوره پیامبر و امیرالمومنین می دانست داده باشد.
یکی از مزایای ساختار جمهوریتی این است که امکان جبران اشتباهات را به شما می دهد. شما وقتی رأی می دهید محدود به یک دوره مشخصی است؛ اولاً و ثانیاً ذیل یک سری ضوابطی و ثوابتی است. یکی از اشتباهاتی که در تبیین جمهوریت می کنیم این است که فکر می کنیم جمهوریت صرفاً عرصه ی ایجاد تغییر است،در حالی که هر رأی که در جمهوریت داده می شود، در واقع دو رأی است، از یک طرف رأیی است به ثوابت آن نظام و از طرف دیگر رأیی است برای ایجاد تغییراتی در دل آن نظام و تبیین متغیرها.
مهم این است که شما اجازه ندهید این ساختار فرو بریزد و کسی بتواند از ساختار جمهوریت بالا برود و بعد نردبان را بیندازد.این جریان باید دائمی باشد.
«جمهوریت» حق شریک شدن در تصمیمات است که اتفاقاً بار «ولی» را سبک می کند، چون «ولی» قرار نیست حکومت را فقط با طاقت خودش پیش ببرد. جمهوریت یعنی مردم خودتان تصمیم بگیرید و خودتان هم پای تبعاتش بایستید. «ولی» هم اصل «انتخاب» را محافظت می کند که بتوانید اگر اشتباه کردید جبران کنید و اگر درست انتخاب کردید راه را ادامه دهید.
از جمله مهم ترین ویژگی های اسلام انقلابی،مردمی بودن آن است. از نگاه امام خمینی، اسلام یک دین عمیقاً مردمی،فراگیر و همه شمول است و نه اشرافی، نخبگانی و محصور شده در زاویه های معنوی یا متکی به قدرت های خود سر و بی انعطاف. اسلام امام به تبعیت از اهل بیت،«رضی العامه»خشنودی مردم را فدای«سخط الخاصه» خشم خواص نمی کند و اجازه طبقاتی شدن جامعه را نمی دهد. معرفت دینی حقیقی و نمایندگان واقعی آن در این مکتب، همیشه علمدار مبارزه با «کظه ظالم و لا سغب مظلوم» شکم بارگی ستمگران و گرسنگی مظلومان و پاسدار توازن اجتماعی اند. این نگاه مساوی به حقوق آحاد مسلمین ریشه در متن مکتب دارد. اصلا درحکومت اسلامی مردم هدف و اصل اند و «ولی» باید خودش را فدای هدایت و رشد و اعتلای توحیدی آحاد مردم کند،چرا که هدف دین رشد آحاد مردم است.
«گفتاری از وحید جلیلی»