ملتی که حق ناتوان را از ثروتمندان، بی اضطراب و بهانه ای بازنستاند، رستگار نخواهد شد!
تأملی در مدیریت و حکومت داری در سیره امیرالمومنین(ع)
ملتی که حق ناتوان را از ثروتمندان، بی اضطراب و بهانه ای بازنستاند، رستگار نخواهد شد
علیرضا فقیر: یکی از مهمترین مواردی که حضرت علی(ع) دردوران حکومت خویش برآن تاکید داشتند و آن را از وظایف حاکم و لازمه ی بقاء حکومت می دانستند، ارتباط مستقیم بامردم است. «سفر» پیامد اصلی تمسک نظری و عملی مسئولین دولت اسلامی به ارتباط چهره به چهره با مردم است. دیدار مستقیم و بی واسطه با مردم دارای عقبه تئوریک مستحکمی در حکمرانی اسلامی است. حضرت امیر(ع) به مالک می فرمایند که بخش مهمی از وقت خود را به ملاقات با رعیت اختصاص دهد، به نحوی که حتی نزدیکان و محافظان مانعی بر سردسترسی مردم به حاکم نباشند، تا رعیت بدون هیچ ترسی حق خود را مطالبه کند و به مالک تاکید می کنند، که این امر را کوچک نپندارد، چرا که در حکمرانی اسلامی حل مشکلات ریز و درشت مردم و تک تک آنان به اندازه تفکر و تدبیر در مسائل کلان مملکتی اهمیت دارد. تا آنجا که رستگاری امت را درگرو تحقق این امر می دانند:
«بخشی از وقت خود را به کسانی اختصاص ده که به تو نیاز دارند، تا شخصاً به امور آنان رسیدگی کنی و در مجلس عمومی با آنان بنشین و در برابر خدایی که تو را آفریده فروتن باش وسربازان و یاران و نگهبانان خود را از سر راهشان دورکن تا سخنگوی آنان بدون اضطراب درسخن گفتن با تو گفتگو کند. من از رسول خدا بارها شنیدم که می فرمود:ملتی که حق ناتوان را از ثروتمندان، بی اضطراب و بهانه ای بازنستاند، رستگار نخواهد شد.»
حاکم اسلامی در ارتباط بی واسطه با مردم و نه از زبان واسطه ها و آمارها می تواند سخن آنان را بشنود و از انتقادهای مردم آگاه گردد و خود را در عقول آنان شریک کند. حضرت دراین باره به مالک می فرماید:
«مبادا خویش را فراوان از رعیت پنهان کنی که پنهان شدن والیان از رعیت نمونه ای از تنگ خویی و کم اطلاعی در کارهاست و نهان شدن از رعیت، والیان را از دانستن آنچه برآنان پوشیده است باز می دارد؛ پس کار بزرگ می نماید. زیبا، زشت و زشت زیبا می شود و باطل به لباس حق درمی آید. همانا والی انسانی است مانند دیگران که آنچه را مردم از او پوشیده دارند، نداند...»
در جای دیگری می فرمایند:
«غیبت خود را از مردم طولانی مکن چرا که آگاهی ات از کارهای رعیت کم می شود»
و در دستورالعملی به فرماندار مکه می نویسند:
«بامداد و شامگاه برای رسیدگی به امور مردم بنشین و به پرسش آنان پاسخ ده، میان تو و مردم واسطه و سفیری جز زبانت و حاجب و مانعی جز چهره ات نباشد»
باتوجه به فرمایشات حضرت امیر(ع) مدیر اسلامی موظف است دیدارهای چهره به چهره را به عنوان اصلی ترین ماموریت دولتی خویش قرار دهد و بر همین اساس یکی از معیارها و شاخصه های قرابت دولت ها به حکمرانی اسلامی میزان و کیفیت ارتباطات مستقیم با مردم است. درحکمرانی علوی هیچ عامل و عذری نمی تواند مانع دسترسی مستقیم مردم به مدیر گردد.
حال سوال اصلی آن است که در دنیای جدیدحاکم اسلامی چگونه می تواند به میان مردم برود و در دسترس آنان باشد تا همه مردم کشور حتی دورترین آنها به راحتی با او سخن بگویند و امور کلان کشور، حاکم را از مشکلات مردم دور نکند؟ چراکه حضرت امیر می فرمایند:
«برای دورترین مسلمانان همانند نزدیکترین آنان سهمی مساوی وجود دارد و تو مسئول رعایت آن می باشی... پس تو را به خدا! تو را به خدا! درباره طبقات پایین مردم خصوصاً بیچارگان و زیردستان و درماندگان و بینوایان و نیازمندان...رعایت حق هریک از آنها به تو واگذار شده است. زنهار خوشی و فرورفتن در نعمت تو را از بازرسی و رسیدگی به حال و وضع ایشان مصروف نسازد. زیرا تو به واسطه کارهای فراوان و مهم خود چنانچه حقی را ضایع گردانی معذور نخواهی بود.»
نهایتاً اینکه ارتباط دائم و چهره به چهره با توده های مردم تحقق یکی از وصایای فراموش شده امام روح الله یعنی رسیدگی به طبقه مستضعف و مناطق محروم است. طبقه ای که شناسنامه ی انقلاب 57 بنام آنهاست اما به دست مخالفان تئوری عدالت به حاشیه رانده شدند و باید بار دیگر به چرخه تصمیم گیری کشور بازگردند.
هرچند برخی مدیران تکنوکرات از هر دو جناح سیاسی کشور شنیدن مستقیم حرف مردم به عنوان ولی نعمتان و صاحبان اصلی انقلاب را پوپولیسم و کارهای غیرکارشناسی قلمداد می کنند اما مقام معظم رهبری در جمع دانشجویان استان یزد ضمن پاسخ به شبهات مطرح شده فرمودند:
«بعضی می گویند آقا ما گزارش ها را که می خوانیم، نه، گزارش خواندن فرق می کند با رفتن. شاید بیش ازاغلب مدیرها برای من گزارش می آید. وقتی انسان می رود به یک شهری به یک استانی، می نشیند با یک مردمی، می نشیند با یک جوانی، می بیند گزارش ها با آنچه که واقعیت است تفاوت هایی دارد. انسان آنچه که می بیند و می شنود از گزارش خیلی با ارزش تر است.»
متاسفانه در سال های پس از انقلاب با آمدن و رفتن مدیران با گرایش های سیاسی مختلف در استان فارس آنچنان که باید به این آرمان اساسی انقلاب نشده و حضور در میان محرومین و مستضعفین در اولویت اصلی نبوده است و گاهاً مدیران کاخ نشین این سلوک حکومتی علوی در همنشینی با مستضعفین را به تمسخر گرفته اند و نه تنها به روستاهای محروم استان نرفتند بلکه مناطق محروم شیراز را هم نخواستند ببینند.